
در تعطیلات پایان هفته چهار نفر از دوستان که از زمان دانشگاه با یکدیگر آشنا بوده اند در یک جشن کوچک همدیگر را ملاقات می کنند. اکنون این گروه پر حرارت سابق که در انتهای دوران جوانی خود به سر می برند می خواهند برای یک شب دیگر خاطرات خوش و جوانی پر شر و شور خود را دوباره زنده کنند...


«ریک» یک افسر پلیس است که بعد از گلوله خوردن در حین ماموریت، چندین ماه در بیمارستان بیهوش بوده است. وقتی که او بیدار می شود، می فهمد که دنیای اطرافش توسط زامبی ها (مرده های متحرک) تسخیر شده است، و به نظر میرسد که او تنها شخص زنده است. او برای پیدا کردن خانواده اش به شهر آتلانتا می رود، و در آنجا به گروهی از بازمانده ها بر می خورد که در خارج از شهر ساکن شده اند. همسرش «لوری» و پسرش «کارل» و همینطور بهترین دوستش، «شین» در میان بازمانده ها هستند. اکنون او بهمراه دیگر بازمانده ها باید در دنیایی که پر از مرده های متحرک است، راهی برای زنده ماندن پیدا کنند...