
«کریستین» (انجلینا جولی) وقتی از سر کار باز می گردد متوجه می شود پسر کوچکش گم شده است. ماه ها تلاش بی وقفه ی کریستین برای یافتن فرزندش به نتیجه ای نمی رسد چرا که پلیس لس انجلس ان چنان که باید به وظیفه اش عمل نمی کند. پس از مدت ها جست و جو پلیس پسر کریستین را به او باز می گرداند. اما کریستین نمی تواند باور کند که این پسر واقعی او باشد، او فکر می کند پلیس بچه ای عوضی به او بازگردانده است و در این میان هیچ کس حرف های کریستین را باور ندارد و به او کمک نمی کند.


سریال" عشق بزرگ" از سه خانه در جوار یک دیگر شروع می شود، در هر یک از این خانه ها زنی خانه دار با تعدادی بچه با سنین مختلف زندگی می کنند. "بیل هنریکسون" صاحب فروشگاهای زنجیره ای لوازم ساختمانی، تنها مردی است که به این سه خانه رفت آمد دارد ، با این تفاوت که برای ورود به این خانه ها ، همیشه از یک در و یک خانه استفاده می کند، و برای ورود به دو خانه دیگر از حیاط پشتی خانه ها که به هم متصل است بهره می برد.


داستان سریال حول زندگیِ نانسی باتوین , مادر بیوه ای می گذرذ که مجبور شده برای امرار معاشِ خانوادش به کار فروشِ ماریجوانا (حشیش) رو بیارد . خانواده ی نانسی تشکیل شده از دو پسرش به نام های شِین و سایلس و خدمتکارش لوپیتا و برادرشوهرِ نانسی , اندی که به تازگی به خانه شان آمدند. این سریال کمدی از طنز تلخ و قوی ای برخوردار است . شخصیت پردازی سریال بسیار جالب است طوری که شما از هیچ شخصیتی متنفر نمی شوید , حتی کثیف ترین و خطرناک ترین گانگستر های مواد مخدر از خیلی زوایا دوست داشتنی و جذاب به نظر می آیند ، نانسی (با بازیِ Mary Louise Parker) شخصیتی بسیار گیج و مبهم دارد. با وجود این که قصدش تامین زندگی مناسب برای بچه هایش است ولی بیشتر مشکلات زیادی برای خوانواده بوجود می آورد.


داستان اصلی این مجموعه تلویزیونی پیرامون زندگی چند دانشجوی پزشکی است که برای ادامه تحصیل و کسب تخصص جراحی به بیمارستان Grace شهر سیاتل ایالت واشینگتن آمریکا وارد میشوند. شخصیت اصلی داستان که در ضمن راوی داستان نیز هست، دختری به نام Meredith Grey است. عنوان سریال به تناسب نام این شخصیت انتخاب شده، اگر چه شباهت ظریفی با عنوان کتاب آناتومی گری (منبع مشهور علم آناتومی) دارد…

ايالات متحده، سال ۱۹۷۳. وقتي پخش جلسات استيضاح «نيکسن» از تلويزيون آغاز مي شود، «سام بيکلي» (پن) از رياکاري آشکار پرزيدنت، خشمگين مي شود. او پس از تماشاي گزارشي تلويزيوني درباره ي خلباني که هلي کوپترش را در زمين چمن کاخ سفيد فرود آورده، به فکر مي افتد هواپيمايي را بربايد و آن را به محل سکونت رئيس جمهور بکوبد.