

داستان سریال درباره تاجر ماجراجویی به نام James St. Patrick ملقب به "Ghost" است که زندگی دوگانه ای را تجربه می کند. تصویر نخست و ظاهری زندگی او چهره تاجر موفق و جاه طلبی است که علاوه بر همسری زیبا و خانه ای مجلل مالک یکی ازپررفت و آمدترین و موفق ترین کلوپهای شبانه نیویورک به نام TRUTH می باشد که با تلاش فراوان در صدد است در زمینه کاریش امپراطوری بناکرده و آن را تبدیل به یکی از پانصد کسب و کار برتر کشور بکندولی این همه ماجرا نیست و در پشت چهره TRUTH حقیقت زشت دیگری وجود دارد وآن اینکه "Ghost" از پوشش این نجارت قانونی برای توزیع مواد مخدر استفاده می کند و از مهمترین اعضای یکی از پرسودترین و قدرتمندترین شبکه های توزیع مواد مخدر می باشد اما چالش واقعی ماجرا هنگامی آغاز می شود که او بنا به دلایلی تصمیم به خروج از تجارت مواد مخدر می گیرد اما انجام این کار امر آسانی نیست و به زودی خانواده و کلوپ شبانه اش از سوی منبعی ناشناخته در معرض تهدیدهای جدی قرار می گیرند.


Michael Westen (جاسوس!) وسط یک عملیات توی نیجریه، حکم سوختگیش رو دریافت میکنه! «به عنوان جاسوس وقتی میسوزی، نه پولی داری، نه کاری، نه سابقهی کار، هرجایی ولت کنند مجبوری همونجا بمونی. روی هرکسی که هنوز باهات صحبت میکنه حساب میکنی. خلاصه تا وقتی نفهمی که چه کسی تو رو سوزنده هیچ جا نمیری.» مایکل رو وسط Miami ولش میکنند. زادگاهش، جایی که مادرش و برادرش زندگی میکنند. تمام تلاشش اینه که بفهمه کی حکم سوختگیش رو داده. این وسط برای اینکه زندگیش بگذره با کمک دو نفر از دوستانش عملا نقش Private detective رو هم بازی میکنه. روایت قصه، اول شخص هست. خود مایکل قصه رو روایت میکنه...

«ريکاردو تابز» (فاکس) و «ساني کراکت» (فارل) دو کارآگاه پليس اند که به طور مخفيانه در فلوريدا کار مي کنند. تازه ترين مأموريت آن دو گير انداختن «مونتويا» (توسار) يکي از رؤساي قاچاقچيان محلي است. «تابز» و «کراکت» براي نفوذ در تشکيلات «مونتويا» خودشان را قايق رانان سريعي جا مي زنند که حاضرند در برابر مبلغي مناسب، محموله هاي قاچاق را به مقصد برسانند...