
«باربارا کاوت» (دنچ) سال هاست که در يک مدرسه ي بريتانيايي تدريس مي کند. «شبا هارت» (بلانشت) مورد توجه «باربارا» قرار مي گيرد و اين دو خيلي زود دوست مي شوند. تا اين که يک شب که «باربارا» تا ديروقت در مدرسه مانده شاهد صحنه اي مي شود که نمي بايست مي ديد. حالا او چيزي را مي داند که افشايش ممکن است زندگي خانوادگي «شبا» را به خطر اندازد...

ورا دریک زنی فداکار است که خود را کاملا وقف خانواده اش کرده و از طرف آنها بسیار مورد محبت قرار می گیرد.او روزهایش را صرف مراقبت از همسایه بیمار و مادر سالخورده اش می کند.از طرفی او بطور مخفیانه با زنانی دیدار کرده و آنها را وادار به سقط جنین می کند.در حالیکه این کار در انگلستان دهه ۱۹۵۰ غیرقانونی است،او به زنان دیگر کمک می کند و...

«هورتنس» (باپتيست)، زني است سياه پوست که پس از مردان والدين صوري اش، دنبال والدين واقعي خويش مي گردد و در مي يابد مادرش زني سفيد پوست و پا به سن گذاشته به نام «سينتيا» (بلتين) است که با دختر ناسازگارش، «راکسان» (راشبروک) روزگار مي گذراند و «هورتنس» را- که ثمره ي رابطه اي نامشروع است - در همان نوزادي سر راه گذاشته است...