چندین یاکوزا از توکیو به اوکیناوا فرستاده می شوند تا به پایان دادن به جنگ باند کمک کنند. جنگ تشدید میشود و سرگردانهای توکیو تصمیم میگیرند در ساحل استراحت کنند...
زن روان پريشي به نام «نولا» (ايگار) به هنگام خشم مخلوقات بچه ساني را به دنيا مي آورد. سرانجام همسر زن، «فرانک کاروت» (هيندل) مي کوشد تا با کمک «دکتر راکلان» (ريد) جلوي «نولا» و تخم و ترکه ي پليدش را بگيرد.