
يک آدم ماشيني خانگي (ويليامز) که نامش را «اندرو» گذاشته اند با گذشت سال ها «انسانيت» خود را مي پروراند. تا اين که مردي که او را طراحي کرده پيدا مي کند تا تبديل شدنش به يک انسان را - لااقل از نظر روان شناختي - کامل کند. ساليان سال ديگر نيز مي گذرد، اما کنگره ي جهاني اعلام مي کندکه ناميرا بودن «اندرو» باعث مي شود نتوانند او را يک انسان بدانند...


شخصیت اصلی کارتون "باب اسفنجی" است. ماجرای داستان در شهر زیر دریایی بیکینی باتم جریان دارد. او در یک فروشگاه تهیه مواد غذایی همبرگر سرخ کن است و به کار نسبتاً ساده و یکنواخت خود بسیار علاقمند است. شخصیت" باب اسفنجی "با رفتارهای بدور از هرگونه آلایش کودکانه کاملاً مطابقت دارد. در محیط کار و زندگی خود با یک هشت پا " اختاپوس "که دارای شخصیتی خود خواه است و یک ستاره دریایی "پاتریک "که عاری از هرگونه هوش و استعداداست تماس نزدیک دارد…

«آدامز هانتر» (ويليامز) جواني ناآرام است که در يک کالج پزشکي مشغول تحصيل مي شود، اما شيوه ي رسمي و برخورد سرد و حرفه اي پزشکان با بيماران را نمي پسندد و معتقد است که بيماران در رابطه اي اين چنين با پزشکان، بهبود نمي يابند. او پس از اخذ مدرک و شروع طبابت، رابطه ي عاطفي و درمان روحي را نيز با تجويز دارو هم راه مي کند و حتي گاهي اوقات به لودگي براي بيماران روي مي آورد.

زن و شوهری جوان دو فرزند خود را در حادثهای از دست میدهند. زن دیگر تحمل ندارد، اما شوهرش به او کمک میکند و شوق زندگی را به وی بازمیگرداند. مدتی بعد مرد در حادثهای کشته میشود و به بهشت میرود. زن که این بار یار و یاوری ندارد، خودکشی میکند و مرد سفری از بهشت به دوزخ را برای یافتن همسرش آغاز میکند...