

در خلاصه داستان این سریال آمده است ، تورفین که کودکی بیش نیست بر روی پاهای لیف اریکسون بزرگ نشسته است و با هیجان داستانهایی از سرزمینهایی وحشی که بسیار دورتر از غرب هستند گوش میدهد. اما تمایلات جوانی او با حملهی وایکینگها درهم شکسته میشود ، آنها خانوادهاش را میکشند. تورفین بزرگ شده و جنگجویی بزرگ میشود و در پی انتقام از سرکردهی وایکینگها ، اسکلاد میگردد و…


این سریال داستان پسر باهوش و خوش قلبی به نام تانجیرو کامادو می باشد که پدرش را از دست داده و مجبور می شود که از طریق فروش زغال چوب خرج خود و خانواده اش را در بیاورد. یک روز که تانجیرو برای کار به شهر مجاور می رود، تصمیم می گیرد تا شب را در محلی بگذراند زیرا شایعات مختلفی درباره وجود اهریمن های کوهستان شنیده بود. اما روز بعد، هنگام بازگشت به خانه، تانجیرو متوجه می شود که شیاطین به خانواده اش حمله کرده و تنها خواهر کوچکش زنده مانده است، اما دختر بیچاره تبدیل به یک اهریمن شده بود. تانجیرو برای انتقام از اهریمن ها و برگرداندن خواهرش به یک انسان، به یک شکارچی و قاتل اهریمن تبدیل میشود...

داستان این انیمیشن بین دو گروه عجیب و غریب اتفاق می افتد. یک دسته، کوتوله هایی هستند که وظیفه محافظت از زمین را دارند و از سال ها پیش به صورت نسل در نسل این وظیفه را بر عهده داشته اند که نام آنها گنوم می باشد. دسته دیگر بی مصرف ها هستند که از همه چی مصرف می کنند! و نابود میکنند که نام آن ها Trogg است. داستان از آنجا آغاز می شود که کلوئه دختر باهوش دبیرستانی وارد خانه جدیدش می شود و باید موقتا چند روز دور از خانواده آنجا زندگی کند. ابتدا او در محض ورود با عروسک کوتوله ها یا همان گنوم روبروی می شود و همه چیز برایش عادی به نظر می رسد تا به مرور زمان متوجه وقوع اتفاقات عجیبی در آن خانه می شود و...


ناروتو یک نینجای جوان بود که استعداد عجیبی برای آزار و اذیت کردن دیگران داشت، او به رویای خود یعنی تبدیل شدن به قویترین و برترین نینجای دهکده خود رسید و سرانجام چهرهی صورت ائ را به عنوان هوکاگه در کنار دیگر هوکاگه ها برای یادبود قرار دادند. اما این بار دیگر داستان متعلق به ناروتو نیست بلکه درباره نینجاهای جوانی از نسل جدید است که آمده اند تا جا پای او و گذشتگان بگذارند و اتفاقاً سر دسته آنها پسر ناورتو، یعنی بروتو است...


کاگیاما شیگئو ملقب به آ.کی.آ اوباش یک رتبه ی هشتمی در استفاده از توانایی های ذهنی و روانی! او از کسایی بود که وقتی بچه بود میتونست قاشق خم کنه و با قدرت ذهنش اشیاء را جا به جا کنه اما کم کم دیگه از قدرت هاش استفاده نکرد چون نمیخواست جلوی دید منفی مردم بیشتر از این قرار بگیره و در حال حاضر تنها چیزی که میخواست دوست شدن با دختری به اسم تسوبومی بود یکی از همکلاسی هاش! با تمام توانی که برای پوشوندن قدرتش از همه گذاشته بود مثل هر روز به زندگی روزمره ی خودش ادامه می داد و سعی می کرد در راه هدفش حرکت کنه!!

داستان انیمه برگرفته از رمانی به همین نام اثر ماکوتو شینکای میباشد که مخلوطی از عشق و معجزه است. دو نوجوان دبیرستانی پس از اینکه متوجه می شوند یه شکل عجیب و غریبی به هم مرتبط هستند و هرکدام در رویا خود را در قالب دیگری میبیند، تصمیم میگیرند برای اولین بار یکدیگر را ملاقات کنند...