
«آماندا» (دياز)، سازنده ي آنونس فيلم ها، اهل لس آنجلس و «آيريس» (وينسلت)، روزنامه نگار اهل ساري، انگلستان، هر دو به سايتي اينترنتي مراجعه مي کنند به نام «خانه تاخت زني» و تصميم مي گيرند براي فراموش کردن شکست هاي عاطفي شان، دو هفته اي خانه هاي شان را در انگلستان و امريکا، با هم عوض کنند...

«جان کانستنین» به خاطر ارتباطش با موجودات ماورای طبیعی شهرت دارد. او به خاطر خودکشی یک بار به جهنم رفته است، اما دوباره به زندگی بازگشته تا شاید با انجام اعمال خوب، جایی در بهشت برایش پیدا شود. بعد از داخل شدن در یک سری از ماجراها، او در میابد که شیاطین قصد دارند با شکستن محدودیتها به دنیایی انسانها وارد شوند و او پا در راهی می گذارد که نهایتا به نبرد مستقیم با شیطان منتهی می شود.

متیو کیدمن ۱۸ ساله، یک فرد مستحکم "A" بیش از حد است که احساس می کند هرگز واقعاً زندگی را کامل نکرده است. یعنی تا زمانی که «دختر همسایه» را ملاقات کند. دانیل به خانه همسایه نقل مکان می کند و متیو فکر می کند که دختر رویاهایش را پیدا کرده است. همه چیز خوب پیش می رود، تا زمانی که الی دوست جنون آمیز متیو فاش می کند که دانیل در واقع یک ستاره سابق پورنو است. متیو نمیداند چگونه اخبار را قبول کند یا چگونه با دنیل رفتار کند و وقتی تهیهکننده سابق دانیل،او را مجبور به برگشت سر فیلم سازی میکند، همه چیز بدتر میشود.