
«مکس» مامور پلیس سابق، اکنون یک مرد آواره تنهاست که در سرزمین های استرالیا که به بیابانی خشک تبدیل شده سفر میکند. تنها هدف او زنده ماندن است تا اینکه به گروه کوچکی از مردم بی دفاع بر می خورد که توسط یک دسته موتور سوار مورد آزار و اذیت قرار می گیرند و تصمیم می گیرد به آن ها کمک کند...

"تیم" مرد جوانی با هوش پایین تر از میانگین طبیعی است. او به عنوان کارگر کشاورزی مشغول به کار است و اغلب از طرف دیگران مورد سواستفاده قرار می گیرد. "مری" از او می خواهد به مدت یک روز اطراف حیاطش کار کند. یک روز تبدیل به چند هفته شده و آن دو تبدیل به دوستان هم می شوند. اما دیگران به رابطه آنها مشکوک هستند و...

زمان آينده. «نايت رايدر» (گيل)، سردسته ي روان پريش گروهي موتور سيکلت سوار هنگام تعقيب پليس تصادف مي کند و کشته مي شود. «مکس راکاتانسکي» (گيبسن)، مأمور کارآمد پليس با ترغيب رئيسش، «مکافي» (وارد) از استعفا منصرف مي شود و با رفيقش «جيم گوس» (بيسلي) کارشان را شروع مي کنند...