

داستان سریال حول شخصیت تفنگدار نیروی دریایی به نام مک کانوی (Quarry) متمرکز است که پس از سال ها جنگ در ویتنام در سال ۱۹۷۲ به زادگاهش شهر ممفیس بازمی گردد.اما اوضاع در شهر کاملا عوض شده است چرا که خانواده اش او را طرد کرده و جامعه نیز به عنوان کسی که در جنگ ویتنام بوده به او به چشم موجودی خبیث می نگرد.در همین حال در شرایطی که در تلاش برای کنار آمدن با وقایع تلخ خدمتش در میدان جنگ می باشد به طور اتفاقی به درون شبکه ای آلوده به فساد و آدم کشی که در سرتاسر رودخانه عظیم میسیسیپی فعال است، کشیده می شود.


پس از غرق شدن یک کشتی، شخصی میلیاردر بنام "الیور کویین" مفقود میشود و به مدت پنج سال همه فکر میکردند که او مرده است، اما ۵ سال بعد در یک جزیرهی دور افتاده او را پیدا می کنند. او به شهر خودش یعنی "استارلینگ سیتی" نزد مادر و خواهر و بهترین دوستش برمیگردد، که بلافاصله آنها متوجه تغییر رفتار "اُلیور" میشوند. "اُلیور" با شخصیت جدیدی که پیدا کرده قصد دارد با تمام بدی ها و خلاف ها درون شهرش مبارزه کند

داستان در سال ۱۹۸۱ اتفاق میافتد و درباره ماجرای انتقام شیخی در عُمَر است که آدمکشی حرفه ای بنام دنی (جیسون استاتهام) را برای کشتن افسرهای نیروی ویژه هوایی بریتانیا (SAS) که مسئول مرگ پسرش بوده اند، استخدام میکند. برای مجبور کردن دنی به این کار، شیخ دوست و همکار وی معروف به هانتر (رابرت دنیرو) را به اسارت میگیرد و شرط آزادی اش را پایان ماموریت دنی یعنی کشتن هر سه افسر تعیین میکند. برای اینکه قضیه پیچیده تر شود، دنی باید نوار ویدئویی از سه قتل تهیه کند که در آن جنایت طوری صحنه سازی شده باشد که یک حادثه بنظر برسد. در این ماموریت دو عضو دیگر گروهش دیویس و مایِر وی را همراهی میکنند و در طرف مقابل نیز یکی از ماموران سابق SAS بنام اسپایک (کلایو اوون) حضور دارد.