
داستان در سال ۱۹۸۱ اتفاق میافتد و درباره ماجرای انتقام شیخی در عُمَر است که آدمکشی حرفه ای بنام دنی (جیسون استاتهام) را برای کشتن افسرهای نیروی ویژه هوایی بریتانیا (SAS) که مسئول مرگ پسرش بوده اند، استخدام میکند. برای مجبور کردن دنی به این کار، شیخ دوست و همکار وی معروف به هانتر (رابرت دنیرو) را به اسارت میگیرد و شرط آزادی اش را پایان ماموریت دنی یعنی کشتن هر سه افسر تعیین میکند. برای اینکه قضیه پیچیده تر شود، دنی باید نوار ویدئویی از سه قتل تهیه کند که در آن جنایت طوری صحنه سازی شده باشد که یک حادثه بنظر برسد. در این ماموریت دو عضو دیگر گروهش دیویس و مایِر وی را همراهی میکنند و در طرف مقابل نیز یکی از ماموران سابق SAS بنام اسپایک (کلایو اوون) حضور دارد.

فیلم داستان یک خانواده طبقه متوسط استرالیایی است که پسر بزرگشان «چارلی» به بیماری اوتیسم پیشرفته و غیرقابل کنترل دچار است. برادر کوچکتر چارلی به نام «تومامس» یک پسر پانزده ساله خجالتی است که عاشق برادرش است ولی برادر بیمارش مدام با اعمال ناجورش او را به زحمت میاندازد و باعث شرمندگی اش میشود. فیلم روایت کشمکش های درونی توماس و روابط عاطفی او با برادرش است…

داستان فیلم دربارهٔ یک مجرم فراری به نام ریچارد بی. ریدیک با بازی ون دیزل است که توسط یک سفینه فضایی در حال انتقال به سیارهای دیگر میباشد. اما پس از اصابت سفینه به یک دنبالهدار آنها مجبور به نشستن بر روی سیارهای همانند صحرا میشوند. بعد از این ماجرا در این سیاره، خدمه سفینه متوجه میشوند ریدیک تنها کسی نیست که آنها باید از او بترسند...