

«آقای مرسدس» داستان قاتل دیوانهای به نام بردی هارتسفیلد را روایت میکند که با فرستادن نامه و ایمیل، در حال آزار و اذیت یک مامور پلیس بازنشسته به نام بیل هاجز است. این پلیس سابق، در ادامه تصمیم به مبارزه میگیرد و دست به هر کاری (حتی خلافکارانه) میزند تا قبل از اینکه او مرتکب قتل دیگری شود، جلویش را بگیرد...


دنی رند، یکی از اهالی متمول شهر نیویورک است که در کودکی به همراه والدینش به کشور تبت سفر میکند. اما قبل از رسیدن به مقصد، هواپیمای آنها سقوط میکند و والدین او جان خود را در این سانحه از دست میدهند. دنی توسط اهالی کان لان نجات داده میشود و آنها فنون کونگ فو را به او می آموزند و در نهایت بخاطر توانایی هایش ملقب به "آیرون فیست" (مشت آهنین) میشود. پس از رسیدن به دوران جوانی و بلوغ، دنی به شهر نیویورک بازمیگردد و کنترل شرکت چند صد میلیون دلاری پدرش را بار دیگر به دست میگیرد و همزمان سعی میکند شهر را به روش خودش از جرم و جنایت پاکسازی کند...


لارل، دختر یک خاندان سیاسی دموکرات، واشنگتن را ترک میکند تا به یک مستندساز تبدیل شود، اما هنگامی که برادرش به عنوان دبیر اجرایی مجلس سنا منصوب میشود برای کمک به برادرش دوباره به واشنگتن بازمیگردد. او به عنوان یک کارمند تازه وارد در کاخ سفید متوجه دو چیز میشود: ۱.دولت کار را متوقف کرده ۲.بیگانگان برای تخم ریزی به زمین آمده و در حال خالی کردن مغز سیاستمداران می باشند...