
دنیل و آلیسون در سال ۱۹۸۹ در شفیلد با هم آشنا میشوند و در نوجوانی عاشق هم میشوند، اما زندگی آنها را به مسیرهای متفاوتی میبرد. سالها بعد، آنها از طریق خاطرات مشترک موسیقی دوباره با هم ارتباط برقرار میکنند و از خود میپرسند که آیا قرار بوده با هم باشند یا نه.


صد سال پس از وقایع سریال اصلی وایکینگها ، زمانی که تنش ها بین وایکینگ ها و خانواده سلطنتی انگلیسی به نقطه شکست خونین می رسد و خود وایکینگ ها بر سر اعتقادات متضاد مسیحی و بت پرستی خود باهم درگیر می شوند. وایکینگها سفری حماسی را آغاز میکنند که آنها را در اقیانوسها و میدانهای نبرد، تا انگلستان و فراتر از آن، در حالی که برای بقا و شکوه مبارزه میکنند، پیش میبرد.


سریال درباره ی دختری جوان به نام ماری استوارت (Mary Stuart) ملکه اسکاتلند هست. ماری نوجوان یک ملکه خودکام ، زیبا و احساسی است که تازه به قدرت رسیده. او همراه با ۳ دوست صمیمی خودش به فرانسه فرستاده میشه و برای تضمین اتحاد استراتژیک اسکاتلند ، با فرانسیس پسر جذاب پادشاه فرانسه نامزد میکنه ولی این پایان بازی نیست و داستان به سیاست و دین و برنامه هایی که به احساس و قلب ربطی نداره کشیده میشه...


داستان سریال درباره فردی است به نام رگنار لاثبروک که با پادشاه آن دوران وایکینگ ها به مخالفت برمیخیزد و دوست دارد این بار به جای نبرد با شرقی های منطقه خود، حمله به سمت غرب را در دستور کار خود قرار بدهند. رگنار با مخالفت با پادشاه خود، کار را به جلو میبرد تا راه را برای نبرد با غربی ها هموار کند و حتی خود را در مقام پادشاهی ببیند...