در سال ۲۰۶۳، در اوج ناامیدی برای یافتن راه‌حلی جهت نجات بشریت از یک جنگ مقدس جهانی، نهادهای حاکم بر جهان یک تورنمنت هنرهای رزمی خشن را برگزار می‌کنند تا قهرمانی را مشخص کنند که اعتقاد او بر بشریت حکومت کند و صلح را برای آینده بازگرداند.
هنگامی که الهه جنگ در بدن دختری جوان تناسخ می یابد، سیا یک یتیم خیابانی متوجه می شود که قرار است از او محافظت کند و جهان را نجات دهد. اما تنها در صورتی که بتواند با گذشته خود روبرو شود و شوالیه زودیاک شود...
گروهی از مزدوران حرفه ای دور هم جمع میشوند تا بتوانند یک سرقت بزرگ را رقم بزنند…
داستان فیلم درباره یک مامور ماهر و عامل نیروی ویژه (جکی چان) است که وظیفه دارد تا از یک زن جوان در برابر اقدامات یک سازمان و باند جنایتکار شوم محافظت کند.جکی در طول انجام این ماموریت، احساس ارتباط و وابستگی خاصی به این زن پیدا می‌کند؛ احساسی مشابه آنکه گویی این دو قبلا یکدیگر را در جایی ملاقات کرده‌اند…
دو پروفسور با هم تشکیل تیم میدهند تا گنجینه ای گمشده را پیدا کنند. برای اینکار آنها عازم ماجراجویی میشوند که نتیجه اش سر در آوردن از مکان هایی مانند تبت، دوبی و کشور هند است...
یک نوجوان به شکل جادویی به کشور چین منتقل می شود و در آنجا یاد میگیرد که چگونه توانایی هایی که در بازی کامپیوتری دارد را به دنیای واقعی بیاورد و تبدیل به یک کنگ‌فو کار حرفه ای شود...
«Asian Hawk» ( جکی چان ) به همراه یک تیم اجیر شده به دنبال مصنوعات ربوده شده از یک کاخ قدیمی می باشد، که در گذشته توسط خارجی ها غارت شده اند...
یانگ به روستای چن سفر می کند تا فرم قدتمندی از ورزش تای چی را بیاموزد ، اگرچه روستایی ها به افراد غیر بومی تای چی آموزش نمی دهند، اما هنگامیکه مردی از راه می رسد و قصد دارد که از میان روستا راه آهن عبور دهد این یانگ است که به عنوان بهترین امید روستاییان ظاهر می شود…
لندن، اواخر قرن نوزدهم. مخترعي نابغه به نام «فيلئاس فاگ» (لوگان) شرط مي بندد که مي تواند دنيا را در هشتاد روز دور بزند. در اين سفر جواني چيني به نام «لو شينگ» (چان) نيز که به خدمت «فاگ» درآمده، او را هم راهي مي کند.