دنیس به کلبه زمستانی رایموند، تاجر ثروتمند اتریشی، میرود. شارلوت، نوه رایموند، او را با پرستار جدید اشتباه میگیرد. دنیس برای فرار از دستگیری، خود را به جای پرستار جا میزند.
هنری به همراه همسر، دختر و پسر تازه متولد شدهشان شاد و خوشحال زندگی میکنند. اما همه چیز زمانی خراب می شود که همسر هنری میخواهد برای مدتی جدا از آنها زندگی کند...
هنری یک فیلمنامه نویس خوش تیپ است که تلاش می کند قلب زنی را که واقعاً دوستش دارد به دست آورد. برنامه های او با یافتن ماگدالنا، دختر کوچکی در خانه اش، قطع می شود.