
این فیلم بر اساس یک داستان واقعی است. داستان زندگی «جیم برادوک» که در دوران پریشانی نیویورک از روی ناچاری برای سروسامان دادن به زندگی خود و رسیدگی به خانواده خویش وارد صحنه بوکس شد. تلاش او بهعنوان مردی فقیر که از پایینترین لایه های اجتماع خود را به سطوح بالا صحنه بوکس رسانده، از او در بین مردم چهره ای محبوب میسازد و او به یک قهرمان ملی تبدیل میشود.

«تام استال» (ویگو مورتنسن) شهروندی نمونه، پدری ایده آل و شوهری محبوب است. او به همراه پسرش «جک»، دخترش «سارا» و همسرش «ایدی» (ماریا بلو) زندگی آرامی را درمیلبروک ایندیانا می گذرانند. اما وقتی دو تبهکار خشن به قصد سرقت از غذاخوری وی دست به سلاح می برند، او ناچار به مقابله با آنها برمی خیزد و پس از گرفتن اسلحه یکی از آنها به زندگی دو تبهکار خاتمه می دهد. تام با هیاهوی رسانه ها درباره این ماجرا یک شبه تبدیل به قهرمانی محلی می شود. اما پیدا شدن سرو کله تبهکاری به نام «فاگرتی» (اد هریس) آرامش تام استال را به هم می زند. فاگرتی اصرار دارد که نام او در واقع «جویی کیوساک» است و در گذشته آدم کشی حرفه ای بوده و از وی می خواهد تا همراهش به فیلادلفیا، جایی که به آن تعلق دارد، برود …

«جان کيو آرچيبالد» (واشينگتن)، کارگر کارخانه، با مشکلات حاد مالي روبه رو است. در همين حال پي مي برد که پسر نوجوانش، «مايکل» (اسميت)، نياز فوري به پيوند قلب دارد. اما بيمه، چنين عمل پر هزينه اي را پوشش نمي دهد و «جان» که مستأصل شده، کارکنان و بيماران بخش اورژانس بيمارستان را به گروگان مي گيرد...