

این سریال داستان کمدی مرد جوانی است به نام مایکل که به تازگی همسر خود را از دست داده و باید به تنهایی از پسر ۱۳ساله خود مراقبت کند. اما این تنها گوشه کوچکی از مشکلات اوست. او عضوی از یک خانواده بزرگ است که اکنون به دلیل مشکلات اقتصادی در حال از هم پاشیدن است. مایکل وضیفه دارد اعضای خانواده را در کنار یکدیگر نگه دارد اما هر یک از این اعضا به شکلی دیوانه اند. از اینجا سیر کمدی بی نظیر سریال آغاز می شود.

«گرينچ» (جیم کري) سالها پيش در هوويل به دنيا آمده، اما قيافه ترسناک او و همين طور علاقه بي حد و حسابش به «مارتا مي» (بارانسکي) که ذره اي به «گرينچ» علاقه ندارد باعث شده از آن سرزمين رانده شود. از آن زمان تا کنون، «گرينچ» کينه مردم هوويل را به دل داشته و حالا فرصت انتقام فرا رسيده است...

وقتي شيطان (کايتل) تصميم مي گيرد ده هزار سال ديگر سرپرست خانواده باقي بماند، يکي از پسرهايش به نام «ايدريان» (ايفانز) خشمگين مي شود و جهنم را ترک مي کند و به نيويورک مي رود. در آن جا او به اتفاق برادر ديگرش «کاسيوس» (ليستر جونير)، سعي مي کنند ترتيبي بدهند تا پدرشان را از کار برکنار کنند. شيطان نيز برادر سوم، «نيکي»(سندلر) را مي فرستد تا «کاسيوس» و «ايدريان» را به خانه بازگرداند...

«آستين پوئرز» (مايزر)، عکاس مد، مقيم لندن پر تحرک و امروزي و مأمور آژآنس جاسوسي معتبر بين المللي در دهه ي ۱۹۶۰ که اکنون در دهه ي ۱۹۹۰ اعتبارش را از دست داده، مطلع مي شود نابغه ي جنايت و همزاد او، «دکتر شيطان» (مايزر) راز جذابيت او را دزديده و به عنوان آخرين نقشه ي شيطاني به سال هاي دهه ي ۱۹۶۰ برگشته؛ بنابراين «پوئرز» هم براي به دست آوردن دوباره ي جذابيتش، بايد در زمان به عقب برگرد.

کانال «ترو تي وي» تلويزيوني کابلي براي فرار از ورشکستگي تصميم مي گيرد بيست و چهار ساعت از زندگي يک آدم معمولي را به روي آنتن بفرستد. سرانجام پس از جست و جو و امتحان بسيار، آدم کم هوشي به نام «اد پکورني» (مکانگي) که به کار فروشندگي در يک فروشگاه نوارهاي ويدئويي مشغول است، انتخاب مي شود...

کارآگاه خصوصی به نام "هری راس" بطور اتفاقی توسط "مل ایمس" هفده ساله در جریان بازگرداندن او به خانه مورد اصابت گلوله قرار می گیرد.دو سال از ماجرا گذشته و "راس" در آپارتمان املاک "جک" و "کاترین" خانواده "مل" زندگی می کند."جک" که مبتلا به سرطان است نمی داند او عاشق "کاترین" شده است و...