
بیست سال پس از رویدادهای انقلابهای ماتریکس، نئو در ظاهر عادی تحت هویت اصلیاش به عنوان توماس اندرسون در سان فرانسیسکو زندگی میکند و یک روانشناس به او برای مقابله با چیزهای عجیب و غریب و غیرطبیعی که او گاهی اوقات میبینید قرصهای آبی تجویز میکند. او همچنین با زنی آشنا میشود که به نظر میرسد ترینیتی باشد، اما هیچکدام یکدیگر را نمیشناسند. با این حال، نسخهٔ جدیدی از مورفئوس قرص سرخ را به او پیشنهاد و ذهنش را دوباره به دنیای ماتریکس باز میکند، دنیایی که در سالهای پس از آلودگی اسمیت امنتر و خطرناکتر شدهاست؛ نئو به گروهی از شورشیان میپیوندد تا با یک دشمن جدید مبارزه کند...

مارگارت خمفریز کارمند تامین اجتماعی در انگلستان یک روز با شارلوت کوپر مواجه میشود که مدعی است سالها پیش به استرالیا فرستاده شده و از مارگارت میخواهد که مادرش را در اینجا پیدا کند. پس از اقدام مارگارت، این مادر و دختر به هم میرسند و در کنار هم آرام میگیرند. مارگارت تصمیم میگیرد در مورد نمونههای مشابه تحقیقی انجام دهد و به زودی متوجه میشود که چند دهه قبل طبق توافقی که میان دولت انگلستان و استرالیا انجام شده بود، بچههای بی سرپرست یا بچههایی با خانوادههای مشکل دار از انگلستان اخراج و به استرالیا فرستاده شدهاند. شارلوت تصمیم میگیرد این موضوع را با جدیت بیشتری دنبال کند و...