
آوريل سال ۱۸۶۱، عمارت عظيم تارا در آتلانتا. « اسكارت اوهارا » ( لى ) در مىيابد كه مرد رؤيايىاش، « اشلى ويلكس » ( هوارد ) به او علاقه اى ندارد و در صدد است با « ملانى هميلتن » ( د هاويلند ) ازدواج كند. اما از طرف ديگر « رت باتلر » ( گيبل ) عضو بدنام يك خانواده ى ثروتمند ساكن چارلستن دلباخته ى « اسكارلت » سرزنده مىشود و در او ويژگىهايى شبيه به خود پيدا مىكند.

"پدر فلانگان" پس از شنیدن اعترافات یک مجرم تصمیم می گیرد پناهگاهی با نام "شهر پسران" تاسیس کند."وایتی مارش" به آنجا می رود اما فرار کرده و گرسنه باز می گردد.او دوباره فرار می کند اما وقتی دوستش تصادف می کند بار دیگر باز می گردد.او فرار کرده و به گروه برادرش می پیوندد و...

آرتور یک فرد معمولی با زندگی بسیار ساده و کسل کننده است. اما این وضعیت روزی تغییر میکند که او را با یک قاتل تبهکار بنام منیون اشتباه میگیرند و دستگیر میکنند. شباهت آرتور به قاتل به قدری زیاد است که پلیس به او یک کارت شناسایی مخصوص میدهد. اکنون قاتل به فکر دزدیدن آن کارت شناسایی است تا بتواند آزادانه زندگی کند...