

Bernard Cornwell ماجراهای کتاب The Last Kingdomرا در بستر وقایع تاریخی قرن نهم میلادی در بریتانیا روایت می کند:در سال ۸۷۲ میلادی قبایل بیگانه مهاجم وایکینگ با حمله گسترده به بریتانیا موفق به تصرف این سرزمین می گردندو تنها یکی از حاکمان آن دوران بریتانیا موفق به محافظت از قلمرو سرزمین خود دربرابر وایکینگ ها می گردد و او کسی نیست جز آلفرد کبیرپادشاه سرزمینی در جنوب غربی بریتانیا که مقاومت او و تلاشش برای شکست اقوام مهاجم سرآغاز تشکیل انگلستان به عنوان یک کشور در درون جزیره بریتانیا می گردد. اما شخصیت اصلی داستان Bernard Cornwell فردی به نام Uhtred of Bebbanburg می باشد که درطول حمله وایکینگ ها به بریتانیا در کودکی پدرش کشته و خود به اسارت گرفته می شود.اما پس از مدتی توسط یکی از فرماندهان وایکینگ ملقب به Ragnar the Fearless آزاد گشته و به فرزندخواندگی پذیرفته می شود رفتار مناسب اعضای این خانواده با او و نحوه زندگی آزادانه آنهااو را به این خانواده نزدیک و تبدیل به یکی از آنها میکند.اما بروزحادثه ای تلخ و دردناک همه چیز را تغییر میدهد...


داستان این مینی سریال در مورد پدری به نام ” تونی ” است . در جریان یک مسافرت به فرانسه ، پسر ” تونی ” که نامش ” اولیور ” است ، ربوده میشود و هیچگونه اثری از ربایندگان پیدا نمیشود . بنابراین ” تونی ” تصمیم میگیرد که خودش به دنبال پسرش برود و به هیچ عنوان حاضر نیست بپذیرد که پسرش ممکن است کشته شده باشد...

در سرزمینی که سفید برفی زندگی می کند وی تنها شخصی است که از ملکه آن سرزمین زیباتر است و به همین دلیل، ملکه قصد کشتن سفید برفی را دارد. از این رو ملکه یک شکارچی ماهر را برای کشتن او می فرستد. شکارچی که در میابد نمی تواند این دختر بی گناه را به قتل برساند، تصمیم می گیرد به او در شکست دادن ملکه ی شرور کمک کند...

واریس در دوازده سالگی از صحرا به دلیل اصرار پدرش برای ازدواج با پیرمردی که قرار است چهارمین زنش باشد فرار میکند و به طرز معجزه آسایی نجات پیدا میکند و به موگادیشو میرود و از آن جا در زمان جنگ سومالی به واسطه مادربزرگش به انگلستان فرستاده میشود. او به محل اقامت خاله اش که همسر سفیر سومالی در لندن بوده میرود و مثل یک خدمتکار آن جا کار و زندگی میکند تا پایان جنگ سومالی که از ان خانه بیرون میآید و سرنوشتش سمت و سوی دیگری پیدا می کند...