
"جو"ی موز فروش مردی با قلب پاک است که کارش را از طريق معاوضه چيزها با موز می گذراند. او تعداد زيادی بچه را تحت سرپرستی خود دارد و در يک جزيره دورافتاده با مردم بومی آن زندگی ساده و صميمی را می گذراند. تا اينکه مردی به نام سم مورنو که خود را نماينده شرکت تورسييو معرفی می کند ادعا دارد که از طرف رئيس خود تورسييو مامور است تا تمام معاملات موز را در جزيره تحت کنترل بگيرد و ...

"جو" پس از مرگ پدرش به غرب وحشی میرود تا تبدیل به یک مرد واقعی شود. او از اسلحه، دعوا و خشونت بیزار است و عاشق شعر خواندن است. همچنین دوچرخه را به اسب ترجیح می دهد. سه معلم او هرکاری میکنند نمی توانند آموزش های لازم برای جنگیدن و دفاع را به او یاد دهند، تا اینکه "جو" عاشق یک دامدار جوان می شود و بخاطر حسادت مردی مسلح بنام "مورتون" به عشق آنها، تصمیم میگیرد از خود دفاع کند...