داستان درباره عده ای از کارگران یک کارخانه می باشد که از پلیس و بی کفایتی هایش خسته شده و خود قصد دارند جلوی ارازل و اوباشی که منطقه را به خطر انداخته اند، بگیرند...
دوست قدیمی کارآگاه "مایک هامر" به قتل می رسد. او همه تلاش خود را برای پیدا کردن قاتل می کند، اما در هر حرکتی که او می کند، شخصی یک قدم از او جلوتر است...
«گلوریا» (رولندز) که سابقا محبوبه ی سردسته ی خلافکاران بوده، در موقعیتی ناخواسته به دفاع مسلحانه از پسر بچه ی شش ساله ای به نام «فیل» (آدامز) می پردازد که خلافکاران به دنبالش هستند.
مردی یک عمارت را به ارث می برد که سالها پیش آنجا یک آسایشگاه روانی دایر بوده است. او از عمارت دیدن کرده و شروع به تحقیق کردن در مورد اتفاقاتی که قبلاً در آنجا رخ داده و موجب ترس و وحشت مردم منطقه شده بود، میکند...