
زن جوانی به نام «کارلی ناریس» (استون) که تازه از همسرش جدا شده، در یکی از مجموعه های مدرن و شیک منهتن به نام «اسلیور» ساکن آپارتمانی می شود که قبلا در اختیار زن جوانی بوده که کشته شده است. «کارلی» با یکی از همسایه ها به نام «هاوکینز» (بالدوین) آشنا می شود. در ساختمان قتل هایی اتفاق می افتد و همسایه ای دیگر به نام «جک» که نویسنده ی داستان های جنایی واقعی است، «کارلی» را متقاعد می کند که «هاوکنیز» قاتل است…

مالک جدید تیم بیسبال «کلیولند ایندینز» برای اینکه بتواند نقشه خودش را عملی کرده و تیم را منتقل کند، چندین بازیکن ناشی را خریداری کرده و در تیم قرار می دهد تا نتایج ضعیفی بگیرند. وقتی بازیکنان از نقشه مالک تیم خبردار می شوند تصمیم می گیرند برای ضدحال زدن به او، تمام تلاش خود را بکنند تا او به هدفش نرسد...

وقتی «برگر» (سلزر)، صاحب یک جواهر فروشی، هنگام سرقت الماس های مغازه ی خودش دستگیر می شود، نزد پلیس اعتراف می کند که مردی مسلح به نام «استیو» (براون)، همسرش (راتبلات) را گروگان گرفته است. «استیو» در تهاجم بعدی اش دختری را می کشد و با «خانم برگر» می گریزد. «وارن استنتین» (پواتیه)، مأمور FBI نیز او را تعقیب می کند...