مردی پس از درگذشت مادرش، برای گرامی داشتن یاد او، با استخدام مادربزرگ‌های اصیل ایتالیایی به عنوان سرآشپز، تمام دارایی خود را به خطر انداخت و یک رستوران ایتالیایی افتتاح کرد.
دنیای سختگیرانه یک وبلاگ نویس و اینفلوئنسر پس از مادر شدن او آشکار می شود...
یک فرزند جوان با چشمان گشاد از یک خانواده محافظه کار ماموریتی را آغاز می کند تا به قبیله ثروتمند همسایه نفوذ کند که تحت سلطه سرمایه دار بیرحم راه آهن جورج راسل، پسر بداخلاقش لری و همسر جاه طلبش برتا است.
دختر جوانی که ناخواسته در یک مرکز روانی گرفتار شده است، بایستی تا با بزرگترین ترس خود مقابله کند. اما آیا این ترس واقعیست یا که از توهم وی سرچشمه میگیرد؟
سریال "بهتره با ساول تماس بگیری" اسپین‌آف سریال "بریکینگ بد" می باشد که داستانش در مورد وکیل والتر وایت، ساول گودمن (باب ادنکیرک) و دفتر وکالت او و نحوه آشنایی او با اعضای گروه درست قبل از رخ دادن اتفاقات "بریکینگ بد" می باشد...
داستان سریال حول شخصیت Lindy دختر جوان بیست و یک ساله ای متمرکز شده است که به عنوان یک هکر استعداد فراوانی در کشف و شناسایی روابط دیجیتالی در دنیای وب دارد. او که در سالیان گذشته با ربوده شدن خواهر کوچکترش ُSarah ضربه روحی سنگینی دریافت کرده با ترک تحصیل از شیکاگو به نیویورک آمده وهمچنان در تلاش برای یافتن خواهرگم شده اش می باشد . در همین حالSophia بهترین دوست و هم اتاقی Lindy که مالک کلوپ شبانه ای می باشد اوراتشویق می کندتا باثبت نام در ابزاردوست یابی آنلاینی به نام Checkmate با افراد جدیدی آشنا شود.اوضاع به خوبی پیش می رود تا اینکه Lindy توسط دوست پسر سابقش که به عنوان کارآگاه در واحد مبارزه با جرایم سایبری کار می کند از وجود یک قاتل سریالی احتمالی در منهتن خبر می دهد که مشخصاتش شباهت بسیار زیادی با یکی از قرارهایش دارد.در این هنگام است که Lindy تصمیم می گیرد تا با همکاری تعدادی از دوستان هکرش راهی را برای یافتن قاتل احتمالی یافته و عدالت را به شیوه خود درباره اش اجرا نماید.
زوج جوان هری و گریس در نیویورک غرق در عشق با هم زندگی می کنند ناگهان اوضاع بر وفق مراد آنها پیش نمی رود و مشکلاتی برایشان پیش می آید و...
داستانِ سریال مربوط به سال ۱۹۰۰ و شهر "نیویورک" و داستانِ جراحان ، پرستاران و کارکنان مبتکر بیمارستانی در این شهر که در اوج زمان کمبود دارو و شیوع مرگ و میر داروهای جدیدی کشف و ابداع میکردند و...
در شهری کوچک، جسد یک نوجوان به نام جیمی مارکز در کنار رودخانه پیدا میشود. آدام که عضو تیم ورزشی شهر است، به جیمی علاقه مند می شود، پسری که هیچکس واقعا او را نمیشناخت و...