

سریال ماجرای یک تیم از دادستان ها و بازرسان شیکاگو است که اختلافات و جنجال های این شهر را مدیریت میکنند و مجرمان را به پای میز عدالت میکشانند. آنها که در این راه قرار است با پرونده های پرمخاطره و جنجالی بسیاری برخورد کنند، مجبور اند هم افکار عمومی را راضی نگه داشته و هم با قدرت های درون نظام مبارزه کنند و...

فلینت لاکوود سرانجام موفق می شود تا خود را به عنوان یک مخترع نابغه مطرح کند. اما درست در زمانی که فلینت از وضعیت خود بسیار راضی به نظر می رسد، خبر می رسد که اختراع عجیب او که آب را به غذا تبدیل می کرد، کماکان فعالیت می کند و در حال تبدیل جانورانی جهش یافته به غذا است...


داستان در ارتباط با شبکه سازمان جاسوسی شوروی، "کا.گ.ب" است که در آن سالها در کشور آمریکا تارهای خود را تنیده بودند. البته این مورد دو طرفه بود و هر دو کشور فعالیت گُسترده جاسوسی را برای کسب اطلاعات از طرف مقابل انجام میدادند. یک مرد و یک زن توسط کمونیست ها انتخاب میشوند تا به ازدواج یکدیگر درآیند. آنها پیش از این هیچوقت همدیگر را ندیده اند و یا عشقی در بین خودشان حس نکرده اند اما بخاطر آرمان های شوروی باید ازدواج کرده و با نام و مشخصات جعلی گام به "ینگه دنیا"، "امریکا" بگذراند! حاصل زندگی آنها پس از سالها دو فرزند دختر و پسر است که به هیچ وجه از پیشینه والدینشان آگاهی ندارند. آنها در محیطی کاملا آمریکایی، با رویایی آمریکایی بزرگ شده اند. برنامه های آمریکایی را از تلویزیون دیده اند و به مدارس آمریکایی در فلب ایالات متحده، یعنی "واشنگتن" میروند. زندگی این جاسوسان تقریبا بصورت آرامی میگذرد تا آنکه ماموری از FBI به خانه ای در همسایگی این زوج جاسوس نقل مکان میکند و این چنین اوضاع هر روز بغرنج تر میشود. فعالیت های جاسوسی انها نیز با پیامی از سوی "کا.گ.ب" تشدید میشود. "رفقا به پا خیزید." (رفقا: اصطلاحی رایج در میان کمونیست هاست.)