یک مرد خجالتی و درون گرا معتقد است که داشتن یک خانواده مشکلات زندگی اش را حل میکند. بنابراین به یک زن جوان و دو فرزندش پیشنهاد میدهد که خانواده اش شوند و در ازای این کار او بدهی های آنها را تسویه خواهد کرد...
زنی موفق در جریان عشقش با یک نفرین عجیب رو به رو می شود و این نفرین نمی گذارد اعضای خانواده او ازدواج کنند. او با مردی آشنا می شود که سعی دارد این نفرین را از بین ببرد و ...
چه اتفاقی می افتد وقتی دو نفر همه چیزشان را با اشتیاق به اشتراک می گذارند ؟ آن ها عاشق می شوند . و این اتفاقی است که بین جان رنه رئیس یک کارخانه شکلات سازی کوچک می افتد ...