یک کشاورز که در وضعیت خوبی به سر نمی برد با شیطان برای هفت سال محصول خوب معامله می کند.وقتی "آقای اسکرچ" برای کامل کردن معامله می آید،"دنیل وبستر" مردی قهرمان برای نجات کشاورز وارد عمل می شود...
در کشتی باری "گلنکرن"، زندگی خدمه در ترس، تنهایی و سوءظن می گذرد. مردان الکل قاچاق کرده و زنان با یکدیگر می جنگند، جاسوسی یکدیگر را می کنند، اما وقتی مرگ از راه می رسد یکدیگر را از خطر نجات می دهند...
بحران اقتصادى در دهه ى ۱۹۳۰ امریکا، بقاى خانواده ى «جود» را به خطر انداخته است. «تام» ( فاندا )، پسر بزرگ خانواده که به تازگى از زندان آزاد شده همه را وا می دارد بار سفر ببندند و به کالیفرنیا کوچ کنند.
"هیلدی جانسون" که از "والتر برنز" جدا شده به دفترش می رود تا به او بگویید که با شخص دیگری نامزد کرده و روز بعد ازدواج می کنند، اما "والتر" اجازه نمی دهد این اتفاق بیافتد و...
"هیزل فلگ" اخباری دریافت می کند مبنی بر اینکه خبر مرگ او بر اثر مسمویت رادیوم یک تشخیص اشتباه بوده است. او خوشحال است چون با پولی که کارخانه در اختیارش قرار داده به نیویورک سفر می کند. اما با پیدا شدن خبرنگاری با نام "والی کوک" رویاهای او رنگ می بازند و...