
یک کاوشگر انگلیسی به نام پرسی فاست در سال ۱۹۲۵ سفری به قلب جنگلهای آمازون را آغاز میکند تا بتواند شهر باستانی و گمشده زی را کشف کند. علیرغم این که دانشمندان و محققان این حرکت او را مسخره و مضحک میدانند، فاست به همراه پسرش جک و همسرش نینا پا به این ماجراجویی رازآلود میگذارد...

سه سال از آغاز جنگ کلونها گذشته است و شوالی های «جدای»، «ابی وان کنوبی» و «آناکین اسکای واکر» بسختی جنگیده اند. «آنا کین» (کریستین) که به طور پنهانی با «سناتور پادمه» (ناتالی پورتمن) ازدواج کرده، از ترس از دست دادن او و تحت فشار «صدراعظم پالپاتاین» (مک دیر مید) و دوستی کنوبی (ایوان مک گریگور) تصمیم می گیرد به نیروی تاریکی بپیوندد...

۱۰ سال بعد از تلاش برای نجات نابو، کهکشان در آستانه جنگ داخلی قرار می گیرد. تحت رهبری «جدای» خائن، هزاران سیستم خورشیدی تهدید به جدا شدن از جمهوری کهکشانی می شوند. شاگرد هوشیار و لجوج «جدای» که یک شوالیه دلیر است به همراه ملکه به قلب این کشمکش کشیده می شوند و جنگ آغاز می شود...