

در دنیایی که انسان ها باید با آسیب هایی که ابرقهرمانان از خود به جا می گذارند کنار بیایند، امیلی لاک (Vanessa Hudgens) روز اول کاری خود را به عنوان مدیر تحقیق و توسعه شرکت امنیت وین (سازمانی زیر نظر شرکت بروس وین که تخصصش پوشش دادن خسارات وارد شده توسط سوپر هیرو ها به مردم عادی در حین مبارزه با جرم می باشد و در حال تولید تسلیحات دفاعی می باشد)، آغاز می کند. با اعتماد به نفسی بالا و پر از ایده های بسیار، امیلی متوجه می شود که انتظاراتش از آنچه مدیر جدیدش (Alan Tudyk) و همکارانش تصور می کنند بسیار فراتر است. پس اوست که باید تیم را برای استفاده از همه پتانسیل خود مدیریت کند و به آن ها بفهماند که برای قهرمان بودن نیاز به قدرت های ماوراء طبیعه نیست.


در منطقه ی بسیار ارزشمند و دارای تکنولوژی فوق پیشرفته یعنی “دره ی سیلیکان”ِ عصر جدید،افرادی که صلاحیت و توانایی به موفقیت رسیدن را دارا می باشند، کم ترین توانایی را در حفظ موفقیت ـشان دارند.کمدی ای الهام گرفته از تجربیات “مایک جاج”که در اواخر دهه ی ۸۰ بعنوان یکی از مهندسان “دره ی سیلیکان” بوده است.


“گلدبرگز” مطمئنا یک خانواده دوست داشتنی است ! مادری مغرور ، پدری خشن ، خواهری افتضاح ، برادری با حس های پوچ (سندروم فرزند وسط) و کوچیک ترین عضو یعنی “آدام” که به فیلم برداری علاقه دارد ، همچنین پدربزرگ خانواده ، مرد پرتنش گروه . حال تصور کنید گرد هم آمدن این خانواده هفت بیجار را در این سریال …. !


"بی دست و پا" در مورد حوادث خاص در سال های شکل گیری ماست که گاهی اوقات ما را بهترین و گاهی بدترین نشان می دهد این سریال حول نوجوان پانزده ساله " جنا همیلتون " می گردد کسی که مثله خیلی ها احساس میکند در بین همسالان خودش دیده نمی شود و با نا امیدی می خواهد جایگاهش را پیدا کند چیزی که در این روزگار و این سن واقعا سخت هست روزگاری که در آن پیدا کردن جایگاه یعنی خاص و انگشت نما بودن و بد بختانه دیده شدن جنا درست بعد از تصادف آن که باعث شکستنه شدن دستش و زدن برچسب نه چندان جالبی به آن شد اتفاق افتاد و در حالیکه شایعات تصادفش می توانست بدترین کابوس زندگیش شود جنا تصمیم میگیرد از این اتفاق برای پیشرفت زندگیش استفاده کند