

پسره نوجوان ۱۶ ساله ای به نام "ویل" به خاطره اینکه پدرش ، مادرش را ترک کرده و مشکلاتی که براش به وجود اومده مجبور میشه مدرسه ی خود را عوض کنه . زمانی که به مدرسه ی دیگر میرود تلاش خود را میکند تا دوستان جدید پیدا کند اما در ابتدا همه به او تیکه میندازند و مسخره ـش میکنند و سر به سرش میذارند تا ...

«بنجامين بارکر» (دپ) آرايش گري است که با همسر و دخترش در لندن زندگي مي کند. «قاضي تورپين» (ريکمن) که به همسر او نظر دارد، با ترتيب دادن اتهامي دروغين به «بارکر» او راهي زنداني در استراليا مي کند. سال ها بعد «بارکر» از زندان مي گريزد و در جست و جوي زن و فرزندش، با هويتي جديد: «سوييني تاد» به لندن ساکن مي شود. او با «خانم لاوت» (بونهام کارتر) روبه رو مي شود که در مغازه ي پايين سلماني سابق او بدترين «پاي گوشت» لندن را مي فروشد. «لاوت» به «بارکر» مي گويد که «قاضي تورپين» چه بلايي بر سر همسر و فرزند او آورده و «بارکر» نيز در صدد انتقام جويي برمي آيد...


سریال “اندام ها” محصول سال ۲۰۰۷ و شبکه بریتانیایی E۴ می باشد. “تونی استانم” نوجوانی زیبا رو، خوش اندام و خوش بیان است. همه تونی را دوست دارند، مخصوصا دخترها . صمیمی ترین دوست “تونی” “سید جنکینز” کاملا بر عکس تونی ، کم حرف و خجالتی و کم رو است ولی به دوست دختر “تونی” میشل ریچارد سون” علاقه مند است، البته او به همه دختر ها علاقه مند است، ولی رابطه متقابل وجود ندارد.”تونی ” از طرفی عزم آن کرده که دوست خجالتی خود را قبل از رسیدن به ۱۸ سالگی با دختری بخاباند ولی مهمانی ترتیب داده شده، از اولین قدم خود که جور کردن مواد باشد ، طبق نقشه پیش نمی رود و این نوجوانان موذی پشت سر هم خراب کاری های جدیدی به بار می آورند.

سال ۲۰۲۷ است و زنان دیگر نمی توانند بچهای به دنیا بیاورند. درحالی که بحران و آشفتگی پایه های تمدن بشری را متزلزل کرده، دنیای در شرف مرگ و نیستی، آخرین شانس بقایش را در وجود زنی به نام «کی» می بیند، که به گونهای غیر قابل درک باردار شده است و اکنون در حالی که فرقههای متخاصم ملیگرا به جان هم افتادهاند و رهبران دنیا شاهدند که چطور قدرت از دستشان خارج میشود، مردی سرخورده به نام «تیودور» (اوون) ماموریت مییابد از این زن محافظت کند و او را تا بندری همراهی کند تا این آخرین امید بشریت بتواند در امنیت کامل، کودکش را به دنیا بیاورد...

دختري آمريكايي بهنام «ساندرا پولنسكي»، دانشجوي رشته خبرنگاري به لندن آمده و در پي مصاحبهاي با يكي از كارگردانان معروف لندن است. او يك شب در يكي از نمايشهاي شعبده بازي «سيد واترمن» آمريكايي شركت ميكند و روح «جو استرامبل»، خبرنگار معروفي كه بهتازگي مرده را ميبيند و از راز يك قتل زنجيرهاي مطلع ميشود. ساندرا و سيد، در جستجوي كشف حقيقت با «پيتر لايمن» مظنون آشنا ميشوند و ...