داستان از یک بزبان ناامید آغاز میشود که برای رهایی از طلسمی که مانع ازدواجش شده، به جادوگری پناه میبرد. جادوگر نیز برای محک زدن او، وظایفی دشوار و تقریبا غیرممکن به او میدهد.
یک دختر باوفا و وظیفهشناس با ازدواج با یک شاهزاده خوشتیپ موافقت میکند، اما متوجه میشود که خانواده سلطنتی او را به عنوان قربانی برای جبران یک بدهی باستانی انتخاب کردهاند...
رنفیلد، سرسپردۀ دراکولا و زندانی چندین دهه در آسایشگاه دیوانه، آرزوی زندگی دور از کنت، خواستههای مختلف او و همه خونریزیهایی را دارد که با آنها همراه است...
داستان سریال از جایی شروع می شود که تنش بین مردم فقیر شهر زیرزمینی "زاون" و شهر ثروتمندان "پیلت آور" بالا می گیرد و دو خواهر به نام های "وی" و "جینکس" در مرکز این ماجرا قرار دارند...
داستان در مورد نقل مکان خانواده ای به یک مکان جدید است که در آنجا با ارواحی روبه رو می شوند که با پدربزرگشان ذر ارتباط است و از اینجاست که این خانواده چیزهای زیادی در مورد خود خواهند دانست و…
کاساندرا بودن، مهماندار هواپیما، پس از گذراندن شبی در دبی خود را در هتل در کنار یک جسد میبیند. به دلیل ترسش از تماس با پلیس تصمیم میگیرد به روی خودش نیاورد و خیلی عادی صبح ان روز را همراه با بقیه مهماندار ها و خلبان ها به فرودگاه می رود اما حالا مامور افبیآی بع سراغ او می آید.