
آنتونی سوپرانوی جوان در یکی از پرآشوبترین دوران تاریخ نیوآرک در حال بزرگ شدن است. درست زمانیکه گانگسترهای رقیب شروع به قیام میکنند و قدرت خانواده جنایتکار دیمئو و تسلط آن روی شهر را به چالش میکشند، آنتونی دارد مرد میشود. دیکی مولیسانتی همان دایی آنتونی است. دیکی نمیتواند مسئولیتهای حرفهای و شخصی خود را مدیریت کند اما


داستان سریال مربوط به دختر زیبایی به اسم جین است که به صورت برهنه در میدان تایمز رها شده است. بدن وی پر از خالکوبی های مرموز و پیچیده است که توجه سایرین را به خود جلب میکند. جین هیچ چیز به خاطر نمی آورد از اینکه چطور این بلا سر او آمده و کار چه کسی بوده است. او نه تنها این حوادث را به یاد نمی آورد بلکه نمیداند چه کسی است و چه گذشته ای دارد. اما یک چیز قابل توجه در خالکوبی های او وجود دارد. در پشت گردن او نام کرت ولر مامور اف بی آی خالکوبی داده شده است. جین، بازرس ولر و سایر مامورین اف بی آی به سرعت در می یابند که هر نشانی که روی بدن جین قرار دارد یک سرنخ برای حل بحران هویت اوست و نشان میدهد که او چه کسی است...