

در آینده ای نزدیک پارکی فوق پیشرفته شبیه غرب وحشی طراحی شده است که ربات های انسان مانندی بنام "میزبان" در آن وجود دارد. این ربات ها همگی از قبل برای اهداف مشخصی برنامه ریزی شده اند. افراد ثروتمند که در این پارک با نام "مهمان" شناخته می شوند در ازای پرداخت پول میتوانند از امکانات و ربات های این پارک بازدید و استفاده کنند. همه چیز سالها طبق برنامه پیش می رود و سرمایه گذاران این پارک تسلط کامل بر روی ربات ها دارند تا اینکه یک روز به دلیل نقص فنی در سیستم کنترل، ربات ها متوجه ماهیت واقعی خود شده و کم کم دست به شورش علیه سازندگان خود می زنند...


داستان حول محور دو شخصیت اصلی به نامهای پابلو اسکوبار (با بازی واگنر موورا) سرکرده گروه کلمبیایی کوکائین و خاویر پینا (با بازی پدرو پاسکال) مأمور مکزیکی ستاد مبارزه با مواد مخدر DEA میگذرد که پینا از سوی مقامات عالی رتبه آمریکایی طی یک مأموریت به کلمبیا فرستاده میشود تا اسکوبار را دستگیر کند یا در بدترین حالت او را به قتل برساند...

پس از فروپاشی اقتصاد کشور و ایجاد رعب و وحشت میان مردم و ایجاد اغتشاش، دولت مردان به فکر خود بوده و کوچکترین اهمیتی به مردم نمی دادند، تا اینکه مردی پیدا می شود که ادعا می کند پاسخ مشکلات را دارد و زنی هم از او حمایت می کند، اما کسانی هستند که دست به هرکاری می زنند تا او را نابود کنند و برعکس کسانی هم هستند که از جانشان می زنند تا از وی دفاع کنند. حال واقعاً جان گلت چه کسی است؟!


بعد از مرگ “Ichabod Crane” در حین یکی از ماموریتهای ژنرال جرج واشنگتن در سال ۱۷۸۰، در سال ۲۰۱۳ از مرگ بر میگردد و بیدار میشود، وی تنها فردی نیست که از مرگ برگشته، مرد اسبسوار بیسر، که توسط “Ichabod Crane” سر وی از تنش جدا شده بود به زمان حال بر میگردد و شروع می:کند به قتلهای شبانه، حال “Ichabod” بایستی با کلانتر “ابی میلز” همکاری کند و...