
کارولین دختر نوجوانی است که به تازگی به همراه خانواده اش به یک شهر کوچک نقل مکان می کنند.او به زودی در دبیرستان آنجا مشغول به درس خواندن می شود و جزو یکی از محبوب ترین دختران آنجا می گردد. در آنجا کارولین در یک مثلت عشقی گرفتار می شود که یک طرف آن معلم او قرار دارد و در طرف دیگر یکی از دانش آموزان همکلاسی اش...


چهار دوست که در گذشته رازهایی برای خود داشتند ناگهان با شخصی نامعلومی مواجه میشوند که قصد دارد تمام رازهای آنها را فاش کند و آنها سعی میکنند تا با او مقابله کنند. این سریال در فصل اول با بینندگان و طرفداران بسیاری مواجه شد که همین امر ، عوامل ABC Family را برای تمدید ، ساخت و پخش فصل دوم ، ترغیب کند …


سریال v مجموعه ای درام جدید است که محصول جدید abc میباشد. یک روز هم زمان سفینه هایی بر فراز شهرهای بزرگ دنیا به پرواز در میان و به نظر میرسه سرنشینان درون این سفینه ها بیگانه ها هستن و طبق گفته ی خودشون قصد صدمه زدن به کس یا جایی رو ندارند و هنوز معلوم نشده که از زمین و زمینی ها چی میخواند.از بازیگران این سریال هم میشه به Joel Gretsch ( تام بالدوین در سریال ۴۴۰۰ ) و Elizabeth Mitchell ( جولیت در سریال Lost ) اشاره کرد. بازدیدکنندگان از سیارهای زیبا با شهرهای بزرگ و اقیانوسهای عظیم آمدهاند که برخلاف زمینیها آنرا به کشورهای مختلف تقسیم نکردهاند و همه اهل یک کشور هستند! کشوری که رهبری آنرا «آنا» (با بازی Morena Baccarin) برعهده دارد. در ادامهی اتفاقاتی که در قسمت اول سریال V میافتد، متوجه میشویم که بازدیدکنندگان همینطور سرزده هم نیامده بودند! عدهای از آنها در لباس انسان، سالهاست که در کنار بشر میزیند. گویا برنامهی آنها نابودی همهی مردان، زنان و کودکان از روی زمین است! اما اکنون آنها سلاح ویژهی «اعتماد اکثریت انسانها» را در دست دارند و همین عامل هم موجب میشود تا کار برای اقلیت قلیلی هم که از موضوع اطلاع دارند، سخت شود …


"زوئی" دختر خانواده "گری استون" از ساکنان سیاره "کاپریکا" تنها شخصی از افراد خانواده است که به خدای یکتا اعتقاد دارد. او تصمیم دارد که به همراه همکلاسی هایش "لیسی" و "بن" به سرزمین "جمنون" فرار کند و فکر میکند که زندگی جدیدی در آنجا در انتظار اوست. او دختر بسیار باهوشی است و توانسته شبیه یا آواتار خود را بسازد. او آواتار خود را در کلوپ مجازی رها میکند و همراه دوستانش سوار قطار هوایی که به سمت "جمنون" میرود میشود. البته "لیسی" به همراه آنها نمیرود. "بن" طی یک ماجرای تروریستی قطار را منفجر میکند و "زویی" و جمعی از مردم در این حادثه تروریستی کشته میشوند. "لیسی" تنها کسی است که در مورد آواتار "زوئی" میداند. او از عینک دنیای مجازی استفاده میکند و به دیدار آواتار "زویی" میرود. آقای "گری استون" ، پدر "زویی" که یک مهندس روباتیک است به این ماجرا پی میبرد و "لیسی" را وادار میکند که او را پیش آواتار "زوئی" ببرد.