وقتی یک شوالیه در دنیای قرون وسطایی آیندهنگرانه به خاطر جنایتی که مرتکب نشده است، زندانی میشود، تنها کسی که میتواند به او کمک کند بیگناهی خود را ثابت کند، نیمونا است یک نوجوان بدجنس که اتفاقاً موجودی است که تغییر شکل داده تا او را نابود کند...
اکنون الیوت عیال وار شده است و صاحب بچه و دیگر نمی تواند با بوگ به خوش گذرانی بپردازد، بوگ هم که دیگر نا امید است و تنها، به یک سیرک روسی ملحق می شود و آنجا یک خرس گریزلی مونث اصیل روسی را ملاقات می کند و به او علاقه مند می شود و …