

داستان سریال تلویزیونی «بوفی خونآشام قاتل» سرگذشت «بوفی سامرز» (Buffy Summers) یک زن جوان و آخرین بازمانده از نسل خونآشامهایی است که به «خونآشامهای قاتل» یا به اختصار «قاتل» مشهورند. در داستان، «قاتلین» برای نبرد با «خونآشامها»، «دیوها» و دیگر نیروهای تاریکی فراخوانده میشوند. همانند قاتلین پیشین، «بوفی» از سوی یک «ناظر» (Watcher) پشتیبانی میشود. «ناظر»، بوفی را راهنمایی میکند، به او آموزشهای لازم را فرا میدهد و او را برای مقابله با دشمنانش آماده میکند. «بوفی» بر خلاف اجداد پیشین خود را در احاطه حلقهای از دوستان وفادار که با عنوان «دسته اسکوبی» (Scooby Gang) شناخته میشوند، میبیند...

سالهای آخر دهه ۱۹۳۰. “هنری یانگ” (بیکن) بزهکار خردهپائی را که خیال فرار داشته، به زندان آلکاتراز میفرستند و برای تنبیه، به حبس انفرادی محکوم میکنند. حداکثر زمانی که ظاهراً برای این تنبیه در نظر گرفته شده، نوزده روز است ولی “هنری” در تاریکی، سرما و تنهائی مطلق، سالها در آنجا سر میکند و در حالی که عقلش زائل شده، آزاد میشود و بلافاصله کسی را که مسئول چنین عذابی میدانسته، به قتل میرساند. “جیمز استمفیل” (اسلیتر) وکیل تازه کار و جوانی است که میخواهد ثابت کند مقصر اصلی آلکاتراز بوده و “هنری” نباید اعدام شود…