

ارتش سری (به انگلیسی: Secret Army) نام یک سریال تلویزیونی معروف از محصولات شبکه بی.بی.سی در سال ۱۹۷۷ است. داستانهای سریال توسط جرارد گرایستلر، تهیه کننده در شبکه بی بی سی که زمانی خلبان بوده بر پایه رویدادهای واقعی آفریده شدهاست. داستان «ارتش سری» مربوط به دوران جنگ جهانی و فعالیتهای یک گروه نجات در بلژیک است. فعالیتهای این گروه بیشتر به فراری دادن خلبانهای بریتانیایی است که هواپیماهایشان در بلژیک سقوط میکند. اعضای گروه در بروکسل رستورانی دارند و ظاهراً مهماندارانی گرم برای افسران گشتاپو هستند که بروکسل را در اشغال خود دارند. شماری از اعضای گروه در جریان عملیات و همچنین بمبارانهای زمان جنگ کشته میشوند. پس از جنگ مردم شهر با این تصور که گردانندگان رستوران، خودفروخته و دوست افسران گشتاپو بودهاند آنها را مورد آزار قرار میدهند.

«جيمز باند» (مور) و يک جاسوسه ي روسي «سرگرد آنيا آماسووا» (باخ)، براي مقابله با نقشه هاي «کارل استرومبرگ» (يورگنس)، روان پريش که قصد نابودي جهان را دارد، هم راه مي شوند. «استرومبرگ» دستيار دو متر و بيست سانتيمتري دندان فولادي اش، «کوسه» (کيل) را به مصاف «باند» مي فرستد...

در سالهایی خیلی دور در کهکشانی خیلی دور آزادی خواهان در حال مبارزه با امپراطوری دیکتاتوری فضایی هستند. در همین فاصله «پرنسس لیا» ( فیشر ) اسیر معاون امپراطور میشود که «دارت ویدر» نام دارد. لیا مخفیانه ۲ روبات را همراه با پیامی به سیاره ی تاتوین می فرستد و این ۲ روبات به دست پسری به اسم «لوک» ( همیل ) می افتند و لوک همراه با «اوبی وان کنوبی» و ۲ روبات، و خلبانی شیاد به اسم «هان سولو» ( هریسون فورد ) برای نجات لیا اقدام می کنند...


اربابی انگلیسی به نام "برت سینکلر" و "دنی وایلد" آمریکایی عیاشانی ثروتمند هستند که توسط "جاج فولتون" یک تیم میشوند تا جرایمی که پلیس از حل آنها عاجز است را بررسی کنند. با اینکه این دو مرد کاملاً باهم مخالف هستند اما در طول این بازجویی ها دوستان خوبی برای یکدیگر میشوند و برای یکدیگر جانشان را هم به خطر میاندازند...