
در فیلم روز استقلال ۲: تجدید حیات ۲۰۱۶ ، داستان ۲۰ سال پس از اتفاقات نسخه اول فیلم به وقوع می پیوندد. انسان ها که موفق شده بودند فضایی ها و بیگانگان را با تجهزیات اندک از زمین بیرون کنند، اکنون آنها با قدرتی فراتر از گذشته برای نابودی زمین برگشته اند. مهندس ماهواره ای دیوید لوینسون (جف گلدبلوم) متوجه می شود که یک کشتی مادر (وسیله نظامی بیگانگان) که ۳۰۰۰ متر گستردگی دارد در حال نزدیک شدن به زمین است تا لشکری عظیم از بیگانگان را در آن مستقر هستند را بر روی زمین پیاده کند. رئیس جمهور امریکا نیز گروهی آموزش دیده متشکل از حرفه ای ترین خلبانان را برای نابودی و آنالیز این وسیله به فضا می فرستد ولی …

داستان از انجایی شروع میشود که گروه Smurfs برای نجات یک نفر از اعضای خود به نام Smurfette وارد عمل میشوند که توسط یک جادوگر اهریمنی به نام Gargamel ربوده شده است. زیرا جادوگر میداند که این عضو گروه Smurfs دارای یک علم جور علم جادوگری ویا بهتر بگوییم یک طلسم مخفی جادوگری است که به نوع خود قوی ترین وجدیدترین طلسم جادوگری است وموجوداتی به نام Naughties به وجود میایند که مخالف با معیار های Smurfs است…

بعد از مدتها جنگ خدایان و تایتان ها، سرانجام خدایان فاتح این جنگ می شوند تا صلح و ثبات را به بشریت باز گردانند. اما شکست تایتان ها به معنای ریشه کنی ظلم و ستیز در جهان نیست چراکه اینبار نوبت به یک شیطان بسیار خشن و ظالم به نام «پادشاه هایپریون» است که با بشریت مبارزه کرده و دنیا را به سمت تاریکی سوق دهد. هایپریون به دنبال سلاحی است که به وسیله آن می تواند نسل بشریت را نابود کند و امپراطوری شوم خود را آغاز نماید اما «تسئوس» انسانی فانی است که توسط «زئوس» برگزیده شده تا انسان ها را در جنگ علیه هایپریون رهبری کند.


داستان سه همخونه و هم اتاقی؛ « ایدین - خون آشام » ، « جاش - گرگنما » ، و « سالی - روح » رو روایت میکنه که میخوان با مشکلات خود، و با نفرین و یا تقدیری که دچارشون شدن مبارزه کنن و یک انسان معمولی بشن. درهمین زمان؛ رئیس انجمن خون آشام ها شخصی به نام "مادر" که در دو سه قرن پیش حضور داشت، دوباره به شهر برمیگرده و میخواد کنترل شهر رو به دست بگیره. در همون قرون های پیش؛ دختر "مادر" که اسمش "سورن" هست علاقه شدیدی به "ایدین" داره که دوباره بعد از گذشت قرن ها این علاقه شعله ور میشه و یکی از شخصیت های اون قرن؛ که "سورن" با اون فرد به شوهرش؛ یعنی "ایدین" خیانت کرد کسی نیست به اسم "هنری" ... که این شخصیت دوباره به سریال برمیگرده. اوج داستان رو زمانی میشه دونست که سه شخصیت اصلی سریال، به عنوان راوی در بعضی از قسمت ها صحبت میکنن و میلشون به سمت خوبی و بدی رو بازگو میکنن. و همینطور برای مبارزه با اون میل درونیشون حاضرن همه کاری بکنن. و بیشتر اوقات مثل همه ی ما؛ میل بدی و اون غریزه پیروز از میدون بیرون میاد. که هیجان اصلی سریال به همینجا برمیگرده که نمیشه حدس زد چه اتفاقی قراره بیافته.