
«دکتر وارنيک» (جونز)، مدير مرکز نگهداري حيوانات خانگي، «هاروي» (پلات) و «ورنن» (توتچي) را به يک فروشگاه حيوانات مي فرستد تا براي آزمايش هايش، توله سگ بدزدند. در بين توله هاي دزدي، سگي از نژاد «سن برنار» از وانت در حال حرکت فرار مي کند و خود را به «خانواده ي نيوتن ها» مي رساند و پدر خانواده، «جرج» (گرودين)، به خاطر اصرار بچه ها و همسرش، او را نگاه مي دارد و...

«کالن کريسپ» (تايسن)، فروشنده ي مواد مخدر لس آنجلسي که ادعا مي کند همسرش همراه پسرشان و سه ميليون دلار پول گريخته، در زندان باخبر مي شود که همسرش در آستوريا ديده شده است. در همين حال، «کارآگاه جان کيمبل» (شوارتسنگر) را همراه با «فيبي اوهارا» (ريد)، که قبلا معلم بوده، به آستوريا مي فرستند تا مخفيانه در کودکستاني که بچه ي «کالن» در آن جاست، مشغول به کار شوند تا شايد از اين طريق به نشاني همسر او دست يابند.