
لهستان ، سال ۱۹۳۹ . « يوزف تورا » ( بنى ) بازيگر بسيار مشهور تياتر و همسرش ، « ماريا » ( لومبارد ) كه در ورشو همچون شمايلى ملى مورد تحسين است ، قرار است در نمايشى ضدنازى ظاهر شوند ، اما به دليل سانسور اين برنامه جاى خود را به اجرايى از « هملت » مى دهد. « ماريا » تعلق خاطرى به « سوبينسكى » ( استاك ) ، خلبان جنگى جوانى پيدا كرده كه هنگام حمله ى آلمان به لهستان به خدمت احضار مى شود.

"جفری تورپ" دزد دریایی بی باک و ماجراجو است که احساس می کند باید به خاطر انگلستان کشتی های اسپانیایی را مورد حمله قرار دارد.در یکی از این نبردها،او یک کشتی اسپانیایی را تسخیر کرده و وقتی به ساحل می آید،"ماریا" نجیب زاده ای زیبا را پیدا می کند.او غرق در زیبایی "ماریا" شده است اما "ماریا" به خاطر دزد دریایی بودن علاقه ای به او ندارد و...

لندن ، سالهاى جنگ جهانى دوم. « سرهنگ روى كرانين » ( تيلر ) روى پل واترلو و در حالى كه اعزامش به جبهه مدتى به تعويق افتاده است ، خاطرات گذشته را به ياد می آورد. زمان جنگ جهانى اول و روى همين پل ، هنگامى كه « كرانين » با « مايرا لستر » ( لى ) عضو يك گروه بالهى سيار آشنا میشود و هر دو خيلى زود به يكديگر دل می بندند.