
«مگي» (رابرتس) که بارها تا مرز ازدواج پيش رفته، «عروس فراري» لقب گرفته است. يک خبرنگار (گير) که مأمور شده تا سرگذشت «مگي» را بنويسد، در پي يافتن او به شهر محل اقامت «مگي» در مريلند مي رود. «مگي» هر چه بيش تر با اين خبرنگار سمج مراوداتش را ادامه مي دهد، نظرش در مورد نامزد تازه اش (ملوني) بيش تر عوض مي شود...

رائول ( جانی دپ ) به همراه گونزو ( بنیکو دل توره ) برای تهیه گزارش به لاس وگاس آمده اند اما همیشه در حال استفاده از انواع مواد مخدر هستند و فرق بین واقعیت و توهم را نمی توانند تشخیص بدهند. آنها همیشه توهم می بینند تا اینکه گونزو در آسانسور با دختری ( کامرون دیاز ) که خود را خبرنگار معرفی میکند آشنا شده و عاشق او میشود اما مواد مخدر ذهن او را بهم ریخته.


سريال به يکي از زندانهاي خيلي پيشرفته که سيستم امنيتي قوي داره مربوط ميشه. داستان سریال به فرار زنداني ها مربوط نیست و بيشتر به اتفاقات داخل زندان و ارتباط پرداخته میشه. اين زندان با ديگر زندانها فرق داره چراکه داراي يک قسمتي است بنام E-city که در اين محوطه زندانيان آزادند ولي هر حرکت آنها توسط نگهبان ها کنترل ميشه.

زني به نام «ويولت» (تيلي) هم راه گنگستر خشني به نام «سزار» (پانتوليانو) در آپارتمان مجللي زندگي مي کند. او با زن کارگري به نام «کورکي» (گرشن) که در آپارتمان مجاور ساکن است، آشنا مي شوند. آن دو با هم صميمي مي شوند و تصميم مي گيرند دو بسته پولي را که «سزار» بايد به دوستان گنگسترش تحويل دهد، بدزدند...

سن فرانسيسکو. با رد ثبت داروي باروري «دکتر الکساندر هس» (شوارتسنگر) و «دکتر لري آربوگاست» (د ويتو)، اين دو امکانات تحقيقاتي شان را از دست مي دهند و رئيس کينه توزشان- «نوآبانس» (لانگلا)، «دکتر دايانا ردين» (تامپسن) را جايگزين آنان مي کند. «آربوگاست» ناآگاهانه تخمک هاي منجمد شده ي «ردين» را مي دزدد و براي اثبات «کارآيي» داروي شان، با اسپرم «هس» در هم مي آميزد و به «هس» تزريق مي کند...