تام کیرک‌من (کیفر ساترلند) یک عضو پایین رتبه کابینه دولت آمریکاست، اما با حمله تروریستی که به واشینگتن صورت می‌گیرد، همه افراد بالادست او کشته می‌شوند و در این وضعیت آشفته او به عنوان تنها بازمانده از قبل معین شده به سمت ریاست‌جمهوری موقت برگزیده می‌شود و...
آدم رذلی از پای چوبه ی دار نجات داده شده است تا در ازای آن گروهی از زنان را از نبراسکا تا آیووا همراهی کند.
در یکی شهر های کوچک تگزاس، مردی بنام برنی با یک زن بیوه ثروتمند آشنا شده، و بعد از کشتن آن زن برای بدست آوردن ثروتش، دست به هر کاری میزند تا مردم شهر باور کنند که زن هنوز زنده است...
یک کارآگاه مشغول بررسی قتل های سریالی فاحشه ها در یک شهر کوچک است، و در این بین به گروهی از سربازان نظامی نیز برخوردهایی دارد که ...
«ترومن کاپوت» نویسنده ای است که در حالی که برای کتاب جدیدش در حال تحقیق است، با دو قاتل از نزدیک رابطه برقرار می کند...
لوک ویلسون نقش یک شریک خوش قلب را بازی می کند که در یک هتل بازنشستگان شغلی پیدا می کند. سه تن از ساکنان مسن به او کمک می کنند تا دوستش را به دست آورد، زیرا او به آنها کمک می کند تا با فساد هتل مبارزه کنند...
«مايک نورتن» جوان که تازه به استخدام پليس مرزي درآمده، به طور تصادفي کارگر غيرمجاز مکزيکي، «ملکيادس استرادا» را مي کشد. مقام هاي محلي تصميم مي گيرند حادثه را لاپوشاني و پرونده را مختومه اعلام کنند. اما صاحب کار «ملکيادس»، «پيت پرکينز»، با هدف اجراي عدالت شخصي، «مايک» را مجبور مي کند تا جسد «ملکيادس» را از گور بيرون بکشد و سپس سوار بر اسب هم راه يک ديگر و جسد به سوي مکزيک به راه بيفتند...
در سال ۱۸۳۶ ژنرال "سانتا آنا" و ارتش مکزیک در تگزاس پیشروی می کنند.برای متوقف کردن او،ژنرال "سم هیوستون" باید زمان کافی داشته باشد تا بتواند ارتشش را نظم دهد.برای بدست آوردن این زمان او به کلنل "ویلیام تراویس" دستور می دهد به ماموریتی کوچک برای بستن راه ارتش مکزیک برود و...
«مایکل بلو بری» از خانواده اش طرد شده است و به همراه عموی خشن اش زندگی می کند. بعد از یک درگیری او در بیابان بی جان رها می شود. آپاچی ها او را پیدا می کنند و ...