
داستان فیلم درباره ی پسری به نام میکا هستش که در موزه ی بزرگداشت گیلرمو گاریبای، آواز خوان افسانه ای مکزیکی کار میکند. او در آنجا افراد پیر را راهنمایی می کند و قسمت های مختلف موزه را به آنها نشان می دهد. اما داستان فیلم از جایی عجیب و غریب می شود که معلوم می شود میکا بویی شبیه بوی ماهی می دهد و هر کاری هم می کند از بین نمی رود...


یک تکنیسین وسایل الکترونیکی هست . Chuck خیلی بچه مثبت و دست و پا چلفتیه و کارش تعمیر کامپیوتر و وسایل الکترونیکی در یک فروشگاه وسایل الکترونیکی هست . اما این Chuck ما یک راز بزرگ داره … تمام اسرار جهان و حکومتی آمریکا که از طرف ناسا دریک برنامه نگه داری میشد حالا در مغز Chuck جای داره. این برنامه که از طرف دوست قدیمی Chuck به ایمیل او فرستاده شده Chuck را تبدیل به یک کامپیوتر پیشرفته کرده . حالا Chuck دست NASA و CIA گیر کرده و داستان با آمدن دو مامور ناسا وسی آی ای شروع میشه …

کال جوانی مودب است که یکروز که همراه پدرش به ماهیگیری می رود در راه بازگشت اتومبیل شان دچار سانحه شده و پدر کال کشته می شود . یکسال بعد او تبدیل به جوانی عصبی و بدخلق شده است که یکروز سر کلاس یکی از معلمانش را کتک می زند . او بخاطر اینکار در دادگاه محاکمه شده و جریمه او اینست که به مدت سه ماه در خانه شان زندانی باشد او برای سرگرم شدن همسایه ها را زیر نظر می گیرد تا اینکه...