

وقتی که "دیو" و "ویکی" در حال بزرگ شدن بودند، خانواده شان زیاد به آن دو سخت می گرفتند و هیچ زمان تفریحی برای آنها نمی گذاشتند. حال دیو و ویکی فرزندان خودشان را دارند که در سن نوجوانی به سر می برند و سعی می کنند در همه مراحل زندگی با آنها همراه باشند و هر شیطنت ای بخواهند انجام دهند زیاد به آنها سخت نگیرند و...


"آل باندی" فروشنده کفشهای زنانه ای است که زندگی مصیبت باری دارد. او از کار خود متنفر است. همسر او زنی تنبل و پسرش بسیار بی عرضه است (مخصوصاً در ارتباط برقرار کردن با دختران) و همچنین دختری با عقاید تیره و تار دارد. محوریت سریال بر روی این خانواده و ماجراهای جالب و خنده داری است که برایشان اتفاق می افتد...

"اد آوری" معلم و همسری خوب دچار بیماری نادری است. او در بیمارستان بستری شده و طبق نظر پزشکان تنها چند ماه فرصت زندگی دارد. او می پذیرد در یک درمان آزمایشی شرکت کند سپس به طور معجزه آسایی بهبود یافته و به خانه نزد همسر و پسرش بازمی گردد. اما این درمان معجزه آسا تبدیل به کابوسی وحشتناک می شود...