
در سال ۱۹۸۴ زيردريايي اتمي شوروي موسوم به «اکتبر سرخ» به آب انداخته مي شود. فرمانده زيردريايي، «ناخدا مارکو راميوس» (کانري)، پس از کشتن افسر امنيتي زيردريايي، با هم ياري افسران ناراضي، موفق مي شود از ناوگان دريايي شوروي بگريزد. و حالا سؤال اصلي اين است که هدف «راميوس» از اين کار چيست؟

یک واحد اطلاعاتی دریائی ایالات متحده ، هنگام انجام مأموریت اکتشافی در آبهای قطب شمال ، برای یافتن مادهای بهنام «بیزانیوم» که ظاهراً در سیستمهای دفاعی نظامی کاربرد دارد ، وارد جزیره اسواردلوف ، میشود. «ذرم پیت» ، که با فرمانده واحد «دریاسالر ساندِکر» دوستی دیرینه دارد ، به او اطلاع میدهد کشتی غرقشده تایتانیک (در سال ۱۹۱۲) ، محمولهای از «بیزانیوم» را حمل میکرده است...

سال ۲۲۷۴. در جهاني ويران شده از جنگ و آلودگي، انسان ها در شهري مسقف زندگي بي بند و باري دارند و در سي سالگي به اجبار و با مراسمي مرموز به نام «تجديد» به زندگي شان خاتمه داده مي شود. «لوگان» (يورک)، يکي از گاردهاي امنيتي است که فراريان از «تجديد» را شکار مي کند و به او مأموريت داده مي شود تا در تشکيلاتي زيرزميني که مردم را به «پناهگاه» بيرون شهر فراري مي دهند، نفوذ کند.