دهه ي ۱۹۵۰، استراليا. «ديويد هلفگات» (رافالوويچ) با وجود سن کم، نشانه هايي از نبوغ در نواختن پيانو از خود نشان مي دهد. او در نوجواني (تيلر)، به لندن مي رود تا تحت نظر «سسيل پارکس» افسانه اي (گليگود) آموزش ببيند. بعدتر «ديويد» (راش) در يکي از حياتي تري لحظات زندگي حرفه اي خويش روي صحنه از حال مي رود.
"هری فابین" مردی لندنی با نقشه هایی جاه طلبانه است که هیچگاه به نتیجه نرسیده است، اما وقتی در باشگاه کشتی که توسط پسرش "کریستو" اداره می شود با "گریگریوس" کشتی گیر مشهور بین المللی برخورد می کند، نقشه های در سر می پروراند که بلیت رسیدن به ثروت برای اوست...
"والتر کریگ" آرشیتکتی است که تلاش می کند کاری در یک مزرعه پیدا کند اما به سرعت متوجه می شود کابوسهایش بار دیگر به سراغش آمده و به واقعیت تبدیل می شوند. مهمانها در خانه او را تشویق به ماندن و شنیدن داستانهای عجیب آنها می کنند...
« خانم فروى » ( ويتى ) ، پيرزن به ظاهر بی آزار و متين هنگام سفر با قطارى كه از اروپاى مركزى عازم انگلستان است، ناپديد میشود و « آيريس » ( لاك وود ) دخترى كه تازه با او در قطار آشنا شده نگران شده و به جست و جويش میپردازد.