
با توجه به معجزه ای که در مورد منقبض شدن تومور سرطانی هزل رخ داده و چند سال وقت برایش فراهم آورده، او تا کنون در انتهای خط زندگیش بوده و منتظر آخرین ورق داستان زندگیش است. اما یک برنامه ی پیچیده ای در گروه بچه های سرطانی سبب ورود پسری به اسم آگستیوس واترز می شود که باعث می شود زندگی هزل دوباره از نو نوشته شود...

آرگو، که بر پایه داستانی واقعی ( غیر واقعی) و البته محرمانه، ساخته شده در سال ۱۹۷۸ یا ۱۳۵۷ رخ می دهد و محور اصلی آن انقلاب ایران است. یک مامور CIA هنگامی که انقلاب ایران به اوج میرسد، تصمیم میگیرد در یک عملیات خطرناک شش آمریکایی که در سفارت کانادا پناهنده شده اند را از ایران خارج کند…این نسخه از فیلم حدود ۱۰ دقیقه بیشتر از بقیه ی نسخه ها است.


“مارتین” نمی تواند دل پسرش را بدست می آورد . “جیک” لال است و نمیگذارد هیچکس ، حتی پدرش او را لمس کند . اما وقتی در سریال این اتفاق می افتد ، عقده ی فکری و روحی “جیک” نسبت به عدد ۳۱۸ که هیچ توضیحی هم برای آن وجود ندارد ، از طریق اتفاقاتی که در سراسر جهان برای مردم می افتد ، آشکار میشود …