
«ویر پراتاپ سینگ» (شاهرخ خان) یک خلبان در نیروی هوایی هند است که روزی یک زن زیبای پاکستانی بنام «زارا هیات خان» (پریتی زینتا) را می بیند. با وجود اینکه اکثر هندی ها میانه ای با پاکستانی ها ندارند، ویر بعد از چند ملاقات اولیه عاشق زارا می شود، اما بزودی در میابد که او نامزد یک پاکستانی ظالم و کج خلق است. یکی از دوستان زارا به ویر می گوید که زارا هم حس مشابهی به او دارد، و قصد دارد نامزدی اش را بهم بزند. اما وقتی که ویر به دنبال زارا می آید، اتفاقاتی غیر منتظره رخ می دهد و او به زندان می افتد. بیست سال بعد، ویر که هنوز پشت میله های زندان است، می فهمد که قرار است پرونده اش دوباره به جریان بیفتد...

جس ( پارميندير ناگرا ) دختری هیجده ساله از يک خانواده هندی ساکن شهر لندن است. جس با تمام دختران همسن و سال خود متفاوت است و نگاه متفاوتی به پسران دارد. برای او پسران به سادگی همبازی فوتبال در پارک نزديک خانه هستند. در واقع برای جس تنها دو چيز بسيار مهم در زندگی وجود دارد، فوتبال و ديويد بکهام. خانواده متعصب او بویژه مادرش از اين تفاوت فاحش او با سايرين در رنج هستند. روزی در پارک هنگام بازی فوتبال جس با جوليس ( کيرا نايتلی ) ملاقات ميکند و ...

نارایان( آمیتا باچان) مدیر یک کالج در هندوستان است که عقاید سرسختی در رابطه با عشق دارد.از نظر او بروز دادن عشق امری است غیر قابل تحمل. در این حین ۳ تن از دانشجویان این کالج دلباخته میگردنند.داستان با ورود معلم موسیقی جدید به این کالج( شاهرخ خان) دست خوش تغییراتی میشود. با مرور زمان نارایان به این موضوع پی میبرد که معلم موسیقی جدید، نامزد دخترش ( آیشواریا رای) بوده که بعدها خودکشی میکند...