

در آینده ای نزدیک پارکی فوق پیشرفته شبیه غرب وحشی طراحی شده است که ربات های انسان مانندی بنام "میزبان" در آن وجود دارد. این ربات ها همگی از قبل برای اهداف مشخصی برنامه ریزی شده اند. افراد ثروتمند که در این پارک با نام "مهمان" شناخته می شوند در ازای پرداخت پول میتوانند از امکانات و ربات های این پارک بازدید و استفاده کنند. همه چیز سالها طبق برنامه پیش می رود و سرمایه گذاران این پارک تسلط کامل بر روی ربات ها دارند تا اینکه یک روز به دلیل نقص فنی در سیستم کنترل، ربات ها متوجه ماهیت واقعی خود شده و کم کم دست به شورش علیه سازندگان خود می زنند...


داستان سریال حول شخصیت تفنگدار نیروی دریایی به نام مک کانوی (Quarry) متمرکز است که پس از سال ها جنگ در ویتنام در سال ۱۹۷۲ به زادگاهش شهر ممفیس بازمی گردد.اما اوضاع در شهر کاملا عوض شده است چرا که خانواده اش او را طرد کرده و جامعه نیز به عنوان کسی که در جنگ ویتنام بوده به او به چشم موجودی خبیث می نگرد.در همین حال در شرایطی که در تلاش برای کنار آمدن با وقایع تلخ خدمتش در میدان جنگ می باشد به طور اتفاقی به درون شبکه ای آلوده به فساد و آدم کشی که در سرتاسر رودخانه عظیم میسیسیپی فعال است، کشیده می شود.


داستان حول محور Olive که یک زن میانسال هست میچرخد. شخصی که به ظاهر مشکلات اخلاقی و روانی بسیاری دارد اما در باطن زنی آرام، دلسوز و با قلبی رئوف هست. کریستوفر که پسر Olive هست نیز با مادر و بقیه مشکلات فراوانی دارد باید دست و پنجه نرم کند. از نظر کریستوفر مادرش یک مادر وحشتناک هست و دل خوشی از مادرش ندارد...