

سریال در مورد یه دکتر یا پزشک خانواده که دفتر کارش توی یه محله پایین و فقیر هست. این دکتر که اسمش “بکر” هست، آدم بد اخلاق و بدعنق و بدقلق و کم صبریه و دائم به همه چی ایراد میگیره و غر میزنه. کلا هم ۲ تا دوست داره یکیشون که یه دختره که یه کافه قدیمی رو اداره میکنه و بکر صبحانه و ناهارش رو اونجا میخوره دوست دیگرش هم یه مرد نابینا هست که بغل همون کافه، دکه روزنامه فروشی داره هرروز صبح بکر به این کافه میره، قهوه میخوره و سیگارش رو میکشه بعد میره سرکار. سریال حوادث اطراف این فرد رو نشون میده و نظریات “بکر” و غر زدنهاش و برخوردش با موضوعات مختلف رو بیان میکنه...

»ستوان بوليت« (مکويين)، کارآگاه پليس سن فرانسيسکو، مأمور محافظت از »جاني راس« (رنلا) عضو سنديکاي تبهکاران مي شود که قرار است عليه هم دستانش شهادت بدهد. »والتر چالمرز« (وون)، معاون دادستان، »بوليت« را تهديد مي کند که اگر »راس« بميرد، او نيز کارش را از دست خواهد داد و خيلي زود »راس« کشته مي شود... شرح فيلم: بوليت از مناديان واقع گرايي خياباني فيلم هاي

هنری که روی زندگی آبزیان بسیار وسواس دارد به داخل دریا افتاده و تبدیل به یک ماهی می شود. هنری قبلاً که انسان بود برای استخدام در نیروی دریایی امتحان داده اما قبول نشده بود، اکنون که تبدیل به ماهی شده می تواند از توانایی هایش استفاده کرده و زمانی که کشتی های دشمن در حال نزدیک شدن می باشند، به ملوانان آمریکایی هشدار دهد و باعث پیروزی آمریکا در جنگ جهانی دوم شود...